داستانک های پسرک بی نمک
جالب ترین نوشته ها 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نوشته های یک پسر بی نمک و آدرس namakdoon.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

برنامه‌نويس و يك مهندس در يك مسافرت طولانى هوائى كنار يكديگر در هواپيما نشسته بودند. برنامه‌نويس رو به مهندس كرد و گفت: مايلى با همديگر بازى كنيم؟ مهندس كه مي‌خواست استراحت كند محترمانه عذر خواست و رويش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش كشيد. برنامه‌نويس دوباره گفت: بازى سرگرم‌كننده‌اى است. من از شما يك سوال مي‌پرسم و اگر شما جوابش را نمي‌دانستيد ۵ دلار به من بدهيد. بعد شما از من يك سوال مي‌كنيد و اگر من جوابش را نمي‌دانستم من ۵ دلار به شما مي‌دهم...

 


ادامه مطلب
[ 20 مهر 1389برچسب:, ] [ 22:27 ] [ namakdoon ]

 

از بدو تولد موفق بودم، وگرنه پام به اين دنيا نمي رسيد

از همون اول كم نياوردم، با ضربه دكتر چنان گريه‌اي كردم كه فهميد جواب «هاي»، «هوي» است.

هيچ وقت نگذاشتم هيچ چيز شكستم بدهد، پي‌درپي شير ميخوردم و به درد دلم توجه نمي كردم!

اين شد كه وقتي رفتم مدرسه از همه هم سن و سالهاي خودم بلندتر بودم و همه ازم حساب مي‌بردند.

هيچ وقت درس نخوندم، هر وقت نوبت من شد كه برم پاي تخته زنگ مي‌خورد....


 


ادامه مطلب
[ 20 مهر 1389برچسب:, ] [ 22:21 ] [ namakdoon ]

 

 

در سال 1968 مسابقات المپيك در شهر مكزيكوسيتي برگزار شد. در آن سال مسابقه دوي ماراتن يكي از شگفت انگيزترين مسابقات دو در جهان بود.دوي ماراتن در تمام المپيكها مورد توجه همگان است و مدال طلايش گل سرسبد مدال هاي المپيك. اين مسابقه به طور مستقيم در هر 5 قاره جهان پخش ميشود.

كيلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزديكي با هم داشتند، نفس هاي آنها به شماره افتاده بود، زيرا آنها 42 كيلومترو 195 متر مسافت را دويده بودند. دوندگان همچنان با گامهاي بلند و منظم پيش ميرفتند. چقدر اين استقامت زيبا بود. هر بيننده اي دلش ميخواست كه اين اندازه استقامت وتوان داشته باشد...

 


ادامه مطلب
[ 20 مهر 1389برچسب:, ] [ 22:18 ] [ namakdoon ]
گاو ما ما مي كرد
گوسفند بع بع مي كرد
سگ واق واق مي كرد
و همه با هم فرياد مي زدند حسنك كجايي
شب شده بود اما حسنك به خانه نيامده بود.حسنك مدت هاي زيادي است كه به خانه نمي آيد.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي كند.او هر روز صبح به جاي غذا دادن به حيوانات جلوي آينه به موهاي خود ژل مي زند...

موهاي حسنك ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گلت مي زند.
ديروز كه حسنك با كبري چت مي كرد .كبري گفت تصميم بزرگي گرفته است.كبري تصميم داشت حسنك را رها كند و ديگر با او چت نكند چون او با پتروس چت مي كرد.پتروس هميشه پاي كامپيوترش نشسته بود و چت مي كرد.پتروس ديد كه سد سوراخ شده اما انگشت او درد مي كرد چون زياد چت كرده بود.او نمي دانست كه سد تا چند لحظه ي ديگر مي شكند.پتروس در حال چت كردن غرق شد.
براي مراسم دفن او كبري تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود اما كوه روي ريل ريزش كرده بود .ريزعلي ديد كه كوه ريزش كرده اما حوصله نداشت .ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست لباسش را در آورد .ريزعلي چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد .كبري و مسافران قطار مردند.
اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل هميشه سوت و كور بود .الان چند سالي است كه كوكب خانم همسر ريزعلي مهمان ناخوانده ندارد او حتي مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ي مهمان ندارد.او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سير كند.
او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد
او كلاس بالايي دارد او فاميل هاي پولدار دارد.
او آخرين بار كه گوشت قرمز خريد چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنياي ما خيلي چوپان دروغگو دارد به همين دليل است كه ديكر در كتاب هاي دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد.


ادامه مطلب
[ 20 مهر 1389برچسب:, ] [ 14:11 ] [ namakdoon ]

 

يه روز مادر شنل قرمزي رو به دخترش كرد و گفت :
عزيزم چند روزه مادر بزرگت مبايلشو جواب نميده!
هرچي SMS هم براش ميزنم باز جواب نميده! online
هم نشده چند روزه!
نگرانشم!
چند تا پيتزا بخر با يه اكانت ماهانه براش ببر!
ببين حالش چطوره
......

 


ادامه مطلب

آنچه در داستان بزبز قندی بیشتر از همه به چشم میخورد و شک برانگيز است ،
رفت آمد مادر بچه هاست به گونه ای که هیچ وقت در خانه نیست
و گرگ نابکار از همین خلاء استفاده میکرد.
طی تحقیقات صورت گرفته کاشف بعمل آمده مراودات مشکوکی دیده شده
که بز بز قندی به بهانه تهیه علف تازه از خانه خارج میشود
اما به محض اینکه دو سه تا کوچه از خانه دور میشود، تغییر ماهیت میدهد
....


ادامه مطلب

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

Every sixty seconds you spend angry, upset or mad, is a full minute of happiness you'll never get back. هر 60 ثانيه اي را كه با عصبانيت، ناراحتي و يا ديوانگي بگذراني، از دست دادن يك دقيقه از خوشبختي است كه ديگر به تو باز نميگردد *Life is short, Break the rules, Forgive quickly, Kiss slowly, Love truly, Laugh uncontrollably, And never regret anything that made you smile. زندگي كوتاه است، قواعد را بشكن، سريع فراموش كن، به آرامي ببوس، واقعاً عاشق باش، بدون محدوديت بخند، و هيچ چيزي كه باعث خنده ات ميگردد را رد نكن
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 458
بازدید کل : 32135
تعداد مطالب : 114
تعداد نظرات : 88
تعداد آنلاین : 1



Alternative content